یه برادر زاده دارم بردنش آمپول بزنه،هفت سالشه،کلی هم گریه میکرده،یه آقایی اومده آرومش کنه که آمپول درد نداره مشکلی نیست،نترس و و و بعد برادر زادم آروم شده یک لحظه برگشته به آقاهه گفته دارم واسه امام حسین گریه میکنم!!!
12
02
ژانویه
یه برادر زاده دارم بردنش آمپول بزنه،هفت سالشه،کلی هم گریه میکرده،یه آقایی اومده آرومش کنه که آمپول درد نداره مشکلی نیست،نترس و و و بعد برادر زادم آروم شده یک لحظه برگشته به آقاهه گفته دارم واسه امام حسین گریه میکنم!!!